هدیه خدای مهربون

خوش اومدی قند عسلم

عزیز دلم پست قبلی که برات میذاشتم نوشته بودم سالگرد ازدواج مامانو باباس وحیفه که تو پیشمون نیستی اینو نوشته بودم چون نمیدونستم خدای مهربون درای رحمتشو به روی ما باز کرده ویه فرشته از آسمون به ما هدیه  داده                                        19/8/90 جشن عروسی منو بابای بود  و دقیقا 19/8/91 ما متوجه شدیم که نی نی خوشملمون اومده پیشمون این دو روز برام مقدسه چون قشنگ ترین اتفاقای زندگیم تو این دو روز افتاده خدایا شکرت   عسل مامان من وبابای خیلی از اومدنت خوشحالیم مرسی که زود اومدی و مارو چشم انتظار نذا...
22 آبان 1391

دل نوشته

سلام نفس مامان این وبلاگو برای این ساختم تا تمام لحظه های که به تو فکر میکنمو اینجا ثبت کنم تا وقتی که اینجارو دیدی بدونی که مامانیت حتی زمانی که تو گل وجود نداشتی هم قلبش برای تو میتپید قند عسل مامان 4 روز دیگه اولین سالگرد ازدواج منو بابایی چقدر حیف که تو پیشمون نیستی تا سه تای جشن بگیریم ایشاله سال دیگه تو که ثمره این عشقی کنارمون باشی    ...
16 آبان 1391